۱۳۸۹۰۱۱۶

کلام- شعری از م. فشاهی

کلام

­

سیاه چشمِ من

سینه بر قسمهایت گشوده ام

که کلام نگفته ی آخرینم تو هستی.

اکنون کجاوه ی اول می گذرد

پیام آور زخمهای کهنه

که پیک شرابی می گشایدش

کجاوه ی میلادم

که بوی قصیل خوش دارد.

بازو گشوده ام

که کجاوه ی آخرین رسیده است

نگاه میکنم

و می پذیرم

که ترا بنام شب بو صدا کنم

و خاموش بنشینم.

­

محمدرضا فشاهی

از کتاب "رایا" - 1349

­

­

­

* متنِ کتابی که در درسترس ماست، به نظر اشکالاتی دارد. در کتاب هست "کجاوی میلادم / که بوی قصیل خوش دارد" که نباید درست باشد، ما هم نوشتیم "کجاوه ی میلادم / که بوی خوش قصیل دارد" و ازاین دست در کتاب نه اندک است. گاهی الفی از "را" افتاده یا... بازسپاریِ احتمالیِ کتاب شاید نیاز به تصحیح داشته باشد به قاعده ی قدما. اگر فشاهی و کتاب بر ما خرده نگیرند.