مشکل ترجمهی الیوت
و نقدی بر ترجمهی «چهارکوارتت»
نوشتهی شمیم بهار
ــــــــــــــــــــــــ
از
تمام نقدهای شمیم بهار همین یکی را دوست دارم. داستانهاش را بیبرو برگرد میشود
خواند و تعجب کرد از هوشی که در دههی چهل خرج داستان کرده و زبانی که نرم کرده و
ورز داده؛ و غمگین شد از نیم قرنی که اگر تلف داستان هم کرده چیزی ازش پیدا نیست؛
خرجِ خواص هم که به ما نمیرسد.
ترجمهی
مهرداد صمدی از چهار کوارتت (نشر طرفه: ۱۳۴۳ ؛ انتشارات فکر روز:
۱۳۶۸) چیز عجیبی است و ترجمهی دانشآرا (نشر نیلوفر:
۱۳۹۵) هم کتاب معقول و مشخصی است که خوانندهی فارسیزبان را از
حیرت و ابهام نجات میدهد. نقد شمیم بهار (کسی که عکس نمیگیرد همیشه در چشم ما
جوان میماند) صریح و دقیق است و از مبهم و کلیگویی به دور. کاش جز یکی دو متنی
که میدانیم ترجمهی شمیم بهار است باز هم بیشتر ترجمه و حرف در باب ترجمه ازش میخواندیم.
مقدمهی نادر ابراهیمی بر چاپ سال ۱۳۶۸ (یک
لحظه با مترجم چهار کوارتت، ص۱۵-۲۴) برای خندههای بلند شبانه کفاف میدهد
که حدِّ درکِ ابراهیمی را نشان میدهد و توانش در اسطورهسازی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــ
نوشتهی شمیم بهار
ــــــــــــــــــــــــ
(انتقاد کتاب، دورهی دوم، شماره ۸،
اسفند ۱۳۴۳، ص 19-23)
ــــــــــــــــــــــــ
بازنشر از روایت روانبد
ــــــــــــــــــــــــ