.
میبینی آفتابنیمی از استخوانِ تو را لمس میکندیک روز بازِ شانههای تو بودمحالا تو بالِ ناتوانیِ من باش
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر