۱۳۹۲۱۰۱۰

چه چیزها نوشتنی نیست

 


Alfred H. Maurer - Linoleum Cut with Tribute by Sherwood Anderson

   
1
والتر بنیامین در مقاله‌ای، در باب لسکوف و قصه‌گویی، از نسبت تجربه و ادبیات می‌آغازد، از اینکه رمان چطور زاده‌ی تجربه است و گذر از حماسه به رمان معلولِ تغییر تجربه‌ی «قومی» و «جمعی» به تجربه‌های «فردی» و «یکتا»ست. همانجا، بنیامینِ قصه‌گو یک اشاره‌ی شاهکار دارد، به اینکه «سکوت سربازان برگشته از جنگ حاصل بی‌تجربگی نیست، بلکه معلولِ شدت تجربه و حادبودن آن است» و این تجربه‌های شدیدِ بهت‌آور است که امکان تخاطب و دیالوگ را از بین می‌برد، فهمیده شدن را ناممکن می‌کند. این سکوت با سکوتِ دوران قبض و سکوت حاصل از رسیدن به آرامش عرفان شرقی و همینطور سکوتِ زاده‌ی درگیری‌های درونی فرق دارد. بیچاره کسی که سکوتِ کسی مانند سالینجر را یا سکوتِ رمبو را حمل بر سکوتِ عرفانیِ بکند. این لب بستن یک اتفاق کاملاً مدرن است.

2
روزگاری از اتفاقات روزانه و شنیده‌ها و دیده‌ها یادداشت‌های شبانه می‌نوشتم. گاهی وقفه‌های چند روزه یا یکی دو هفته‌ای می‌افتاد اما چیزی از دست نمی‌رفت، ثبت می‌شد و ذهن را هم مجموع می‌کرد. اما ماه‌هاست نه یادداشتی به آن معنا می‌نویسم نه می‌دانم چه چیز را باید نوشت -آنقدر که همین ننوشتن دلیلِ این چند خط شده است. آنچه می‌گذرد چندان سریع است، و آنچه پیش چشم می‌آید آنقدر وسیع که هول می‌آورد اما ترسِ فراموشی نه. حرف‌ها در من می‌ماند و رنگ‌های تازه می‌بینم، هر روز من را به جایی پرتاب می‌کند سخن تا شاهد جهانی جدید باشم، لاجرم اینها به نوشتن سخت می‌آید. و سکوت را دلپذیر و آسان می‌نماید، مثل وقتی که صحبت‌های معمولی من و دوستم را دیدنِ تصادف وحشتناکی قطع کرده بود: ایستاده بودیم کنارِ خیابانی طولانی، خلوت، در هوای ابریِ جنوب، و سوتِ عبورِ ماشینی به هولِ تصادمِ کشنده‌ای تبدیل شد حرف یادمان رفته بود.
باید کناره گرفت. کناره‌های هر حرفی یک حرکت جدید دارد.

3
هیچ چیزی مثل سقوط همزمانِ دو ستاره زیبا نیست ، هنگامِ نومیدی.
تنِ سرد و رگ‌هایِ آبیِ گردن که سیاه می‌شود ، پدیدار می‌شود.
هیچ ستاره‌ای وقتِ سقوط ، خودش را به یاد نمی‌آورد.

 4
این دو کار، دو واریاسیون بر یک تِم، از میان سی و چند واریاسیون موجود از این آواز اپرایی، جان‌پناه من بوده‌اند.

Andre Kostelanetz - Bizet Pearl Fishers - Pecheurs de Perles Je crois entendre encore


SalvatoreLicitra - Bizet Pearl Fishers - Pecheurs de Perles Je crois entendre encore


دهم دی ماه 1392

۱ نظر:

صالح گفت...

http://en.wikiquote.org/wiki/Wikiquote:Quote_of_the_day/September_13,_2013

برای من ارتباط این دو است: تجربه و کلمات. هر وقت مقابل هم بایستند نمیتوانم بنویسم. مثل تقابل خیال و دیده ها، یا حافظه و اکنون؛ نباید هم را خنثی کنند.