۱۳۸۸۰۷۲۹

نوشتن

.

انکار نمی کنم که فعل نوشتن وبلاگ، برایم غریب است، نامه و داستان و شعر نیست، نوشتن برای خود، این روزها مرا در خود نگه داشته است.
صورتِ دیگرِ نوشتن مخاطب انگارانه است، اما یادداشت های روزانه یا متن های یک وبلاگ که برای انتشار تولید نمی شوند، در محاقِ دیگری هستند. از فرطِ بی فرمی، دچارِ غرابت می شوند.
نوشتن هر متن در این حالت، صرفن ننوشتنِ تعدادِ زیادی متنِ ممکن است.

زندگی در تهران، اگر یک شهر باشد، گردشِ هرمنوتیکی را معنا می کند.

در تهران، میانِ این همه متنِ ممکن و موجود، کپی یک جزوه ی دست نویس، لذتی دارد. کشف عادات نوشتاریِ نویسنده، حدس زدن کلماتِ ناخوانا، افتادگیِ جمله، کلمه یا سفید افتادنِ یک نوار در کنار کاغذ، همه این بود که خواندن را از رنگ انداخت...


.

هیچ نظری موجود نیست: